چند شعر از محمد هاشم اکبریانی

۱
با هر چه بسازم 
با هر بلایی کنار بیایم
با این صندلی خالی روبه رو چه کنم؟ 
۲
آنقدر لب هايت قشنگ است
كه فقط گرگ
مي تواند چوپان آن باشد
۳
لا به لاي باد پنهان مي شوم
اولين دكمه پيراهنت را باز مي كني
خودت را باد مي زني
باد كه كارش تمام شد مي رود

حالا براي پيدا كردن من
تنت را خوب بگرد....