یکی از دوستان کتابی نوشته به نام حکمرانان گیلان. این کتاب ماجرای حکومت گیلان، سرزمین مادری ام است. در واقع گیلان در طول کمتر از ۱۸۰ سال در حدود ۹۷ حاکم عوض کرده است.
اما نکته جالب و بسیار مهم این است که هر دوسال یک بار و یا حتی کمتر، کسی از آنسوی کوه ها با لشکری آماده به گیلان یورش می آورد و طی یک جنگ و جدل به حکومت می رسید. هیچ گاه حاکم این منطقه هم در دوران های زندیه و قاجاریه بدون خونریزی مسند خود را از دست نداد. 
جالب است. سرنوشتی که بر ما گذشت بسیار تامل برانگیز است. هر سال جنگ بود و خونریزی. این تنها مختص به گیلان نیست. بلکه به تمام کشور مرتبط است. به تعبیری ما هر بار به قعر تاریخ پرتاب شدیم. هر بار با یورشی خود را در انتهای تمدن یافتم و دوباره خود را ساختیم و دوباره همان اتفاق بر ما رفت که قبلا. سرنوشت قومی که امروزه نیز در یورش بی مهار بی توجهی فراموش می شوند و به رغم داشتن استعدادهای بسیار هنوز صدایی ندارد.
انگار ما فراموش شده ایم. انگار ما سال هاست از یاد رفته ایم. تنها گاهی در شوخی ها دوستانه و جک های مردم قوممان را باز می یابد.
اگر کسی نداند، فکر می کند که من چقدر ناسیونالیست هستم!!!!!!!!!!!